توقف مذاکرات: پاسخ عزتمندانه به تحریمهای تحقیرآمیز؛
توقف مذاکرات: تنها پاسخ عزتمندانه و مقتدرانه به تحریمهای تحقیرآمیز آمریکا؛
در میانه تلاشهای دیپلماتیک برای احیای توافق هستهای، اقدامات یکجانبه و خصمانه آمریکا بار دیگر چهره واقعی سیاست خارجی این کشور را عریان کرده است. اعمال تحریمهای جدید علیه ایران تنها چند روز پیش از آغاز دور سوم مذاکرات، نه تنها نقض آشکار عرف دیپلماتیک است، بلکه نشان میدهد واشنگتن به جای گفتگو، به استراتژی «زورگویی همراه با تحریم» به عنوان ابزاری برای انفعال ایران پایبند است. این رویکرد، نه تنها بنیان اعتماد را تخریب میکند، بلکه هرگونه فضای سازنده برای مذاکره را به لجنزار بازیهای سیاسی تبدیل مینماید.
الگوی تکرارشونده تحریم؛ نشانه بیاعتمادی یا برنامهریزی هدفمند؟!
نکته تأملبرانگیز، تکرار الگویی آشناست: پیش از دور نخست مذاکرات در وین، دولت آمریکا با وجود اعلام تمایل به بازگشت به برجام، تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کرد. در آن مقطع، واکنش نرم و خوشبینی غیرواقعی تیم مذاکرهکننده ایرانی، عملاً پیامی مخرب به طرف مقابل ارسال کرد: میتوانید هزینه تحریم را بدون پاسخ متقابل افزایش دهید و همچنان انتظار حضور ما بر سر میز را داشته باشید! اکنون و در آستانه دور سوم مذاکرات، نمایش مضحک تحریمگذاری مجدد واشنگتن، تکرار همان سناریویی است که هدفی جز تحقیر ایران و تضعیف جایگاه آن در مذاکرات ندارد!
دیپلماسی تحقیرآمیز: بازی با کارتهای پوسیده؛
ادعای آمریکا درباره «تعهد به دیپلماسی» در کنار تداوم تحریمها، نه تناقضی کودکانه، بلکه تاکتیکی حساب شده است. واشنگتن میکوشد با ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران، میدان مانور دیپلماتیک آن را محدود کرده و طرف مقابل را مجبور به امتیازدهی یکجانبه کند. این استراتژی اما بر یک محاسبه اشتباه استوار است: تصور اینکه ایران حاضر است برای حفظ ظاهر مذاکرات، هرگونه تحقیر و فشار را بدون واکنش بپذیرد. ادامه مذاکرات در سایه تهدید تحریمهای جدید، نه نشانه تعهد، بلکه پذیرش سلطهپذیری و تایید حقانیت سیاست «چماق و هویج» آمریکاست.
قدرت چانهزنی: محصول موازنه قواست، نه حسن نیت؛
تاریخ دیپلماسی ثابت کرده که مذاکره از موضع ضعف، به جای دستاورد، فاجعه میآفریند. پذیرش تحریمهای جدید به عنوان «امری طبیعی» در حین گفتگوها، عملاً مشروعیت بخشیدن به ابزاری است که اساساً غیرقانونی و یکجانبه است. ایران اگر امروز در برابر این بازی دوگانه سکوت کند، فردا با فشارهای مضاعف و تحریمهای گستردهتر مواجه خواهد شد. تنها زبان قابل درک برای طرف آمریکایی، ایجاد هزینه برای اقدامات خصمانه است. توقف مذاکرات نه یک واکنش احساسی، بلکه اقدامی استراتژیک برای بازگرداندن موازنه قوا و یادآوری این واقعیت است که آمریکا نیز برای حل بحرانهای منطقهای و بینالمللی به ابزار دیپلماتیک نیاز دارد.
پایان بازی برد-باخت: ضرورت بازتعریف قواعد؛
شرط بازگشت به مذاکرات باید روشن باشد: لغو فوری تحریمهای جدید به عنوان پیشنیاز اعتمادسازی. ادامه روند فعلی تنها به تداوم چرخه باطل تحریم-مذاکره-تخلف میانجامد. ایران نباید با عادیسازی سیاست «تحریم در حین مذاکره»، حق مسلم خود برای دفاع از منافع ملی را قربانی ترس از بنبست کند. قدرت واقعی در دیپلماسی، نه در تسلیم شدن در برابر زورگویی، بلکه در تعیین قواعد بازی است. اگر آمریکا به راستی به برجام متعهد است، باید پیش از هر گفتگو، تحریمها را به عنوان سلاح شکستخورده کنار بگذارد. تنها در این صورت میتوان امید داشت که مذاکرات، نه ابزاری برای تحمیل خواستهها، بلکه پلی برای تفاهم متقابل باشد.