نقد و نقدپذیری ــ جایگاه مدرسه به قلم جعفر دیناروند

اشتراک گذاری مطلب:

لینک کوتاه مطلب:

کد خبر: 39965

تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ، ۱۴۰۴

نقد و نقدپذیری ــ جایگاه مدرسه به قلم جعفر دیناروند

بعد از خانواده،آموزشگاه دومین نهاد تاثیر گذار بر رفتارهای شخصی و جمعی است.محلی برای ورود به دنیای جدید و رها شدن از مسائل عاطفی و وارد شدن به دنیای یادگیری هاست.
مدرسه به عنوان نهادی که می تواند تفکر را رشد دهد و تعقل را برای افراد، معنا دار نماید قادر است تا انواعی از رفتارهای مورد نیاز جامعه را شکل دهد.
معنای این باور آن است که مدرسه نهادی موثر در شکل گیری کل جامعه است و اگر موفق به رسیدن به اهداف خود گردد، می تواند جامعه را به تغییر و سپس تحول رهنمود سازد.مکانی که مملو از لوح سفیدهاست و نانوشته های بسیاری می توانند این لوح ها را زیبا نمایند.
شناخت توانایی ها و به عمل درآوردن آن ها، از جمله انتظاری است که از مدرسه می رود.مدرسه تاثیر گذارترین نهاد جمعی بعد از خانواده است.اینکه مدرسه دارای چه محتوایی است و تا چه میزان می تواند اهداف خود را دست یافتنی بداند؟ مربوط به ساختار نوع جامعه ای است که مدرسه در آن قرار دارد.
نقد به عنوان عملی عمدی برای رسیدن به اهداف رشدی در درون مدرسه دارای معنا و مفهومی علمی است که با انوعی از روش های یادگیری در ارتباط است.عمل به این معنا که، دانش آموزان بتوانند به صورت ملموس، رفتاری برای رشد یابی داشته و خود را به تعالی و ترقی برسانند.آن ها دارای توانایی هایی هستند که در ابتدای امر، نیاز به شناخت دارند که در مدرسه این مهم صورت می گیرد.
از جمله ی این استعدادها، تفکر است.فکر به عنوان قدرتی در درون انسان ها تنها یک سکون محسوب می شود.مدرسه موظف است تا آن را به عمل تبدیل نماید.تبدیل فکر به تفکر معنایی علمی دارد و اینکه دانش آموزان در حین یادگیری بتوانند از این نیروی خدادادی استفاده کرده و راه حل های مختلف را آزمایش نمایند.
گرچه مدرسه دارای روندی علمی و دانشی است و در هر مرحله، کاری خاص انجام می گیرد و البته انتظار نیز این نیست که با ورود فرد به این محیط، بلافاصله قدرت فکر به کار گرفته شود اما، ادامه ی کار می تواند با رشد دهی،سرعتی را ایجاد نماید که نقد نمودن خود و دیگران را که نوعی استفاده از فکر است، به دنبال داشته باشد.
تفکر دون در ابتدای کار و عملی نگریستن به رفتارها و انواعی از یادگیری های ملموس در مدارس، به خصوص،سه سال اول، شروعی برای هدفمندی های بزرگی است.
شروعی که اگر همراه با روش های علمی باشد، در درونش، مقدمات نقدنگری و نقدپذیری را ایجاد می نماید.
ابتدایی که در آن، مشورت و گرفتن نظریات دانش آموزان،اصل و اساس قرار می گیرد و آن ها به صورت علمی و عینی، کارهای خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند.
نقد کردن های علمی در دوران مدرسه آغازینی برای سایر نقد هاست.دروس مختلف و یادگیری های متفاوت در سایر علوم، زمینه را برای ارائه ی نظرات مهیا می کند.
جداشدن از حفظیات و تبدیل نمودن انواعی از آموخته ها به عمل و سپس یافتن نتایج و ارزیابی آن ها، تنها بخشی از فعالیت هایی است که منجر به رایج نمودن نقد می گردد.
ما در این مورد، مدارس و افراد را به چند بخش تبدیل می کنیم و البته در این رابطه، انواعی از توانایی ها مانند هوش، عقل، فکر، ذهن و حافظه را دخیل می دانیم.
در ابتدای امر و ورود دانش آموز به مدرسه، تنها انتظار ما زمینه سازی است و هرگز انتظار نقد نمودن را مطرح نمی کنیم.عواطف و تاثیر مستقیم احساس و انواعی از سئوالات که به طور معمول جنبه ی کنجکاوی دارند، مدارس رابه سمت شکل گیری نقد هدایت می کنند.وجود این توانایی ها برای مدرسه به معنای تلاش برای شناخت و سپس به کارگیری است.
مدارس ابتدایی اول که سه سال اول تحصیل است با مدارس ابتدایی دوم که آن نیز سه سال است، از هم جدا هستند و نمی توانند ویژگی های یکسانی داشته باشند.
در دوره ی اول، تنها توازن مدنظر است.در درون دانش آموزان، تلاطم های خانوادگی و مدرسه ای وجود دارند و عواطف و وابستگی های فردی به والدین و سپس فشارهای قانونی و نظم مدرسه ای باعث بر هم زدن توازن شخصیتی می گردد که در این میان، نقش مدرسه، آشتی دادن میان خانه و مدرسه است.
بنابراین در این دوره،هرگز نقد و نقد پذیری جایی برای مطرح شدن ندارد.تحمل آموزگاران و شنیدن درد دل ها تنها پیش زمینه ای برای دوره دوم است.
در دوره دوم، نقد نیز نمی تواند مستقیم وارد فعالیت ها شود.فکر در این مرحله نیز محدود است و رشد فکری در انسان در این سن به اندازه ای نیست که بتواند نقد را جاده ای برای رسیدن به اهداف ترسیم کند اما می تواند ورودی علمدر ابتدای دوره متوسطه، نقد نمودن ممکن است همراه با انوعی از رفتارهای مشابه مانند اعتراض و بدبینی و حتی حمله باشد.مدرسه باید بکوشد تا به جای نقد کردن، آن ها را به خودباوری برساند.
در این میان، دختران بیشتر از پسران در فشار قرار دارند و البته زمان این فشار نیز زودتر است زیرا قبل از پسران، بالغ می شوند.
نقد کردن در این زمان، تنها در محدوده ی کتاب های درسی است و اظهار نظر در مورد مدرسه و آموزگار تنها راهنمایی برای مراحل بعدی است.بنابراین می توان سه سال اول متوسطه را نیز از نظر نقد کردن،نوعی تمرین بنامیم .
در دوران پایانی یا سه سال دوم متوسطه، انتظار از مدرسه، عملی کردن نقد و نقدپذیری است.در این زمان، الگو پذیری بسایر مهم است.با مدیران و معلمان و نیز توانایی های شناخته شده،می توان از امور اجتماعی نیز نقد کرد و از افراد برای نقد پذیری قدردانی نمود.
گرچه در این دوران نیز نقد چندان وسیع نیست و معنایی عمیق ندارد اما برای مراحل بعد زندگی لازم و ضروری است.باید در این مرحله، متوجه خطرها نیز بود.منظور از خطر این است که در نقد کردن ممکن است شخصیت ها رها شوند و در خود،باوری علط یابند که من می توانم به هر چیز که می خواهم حمله و گاه نظام مدرسه را نیز برای چرخش به سمت منافع فردی، تغییر جهت دهم.
نقد در این مرحله باید شامل مشارکت دانش آموزان در امور بدیهی باشد و از آنچه قابل تفسیر به نفع است، خودداری گردد.ی برای فعالیت های بعدی باشد.
مدرسه در اتمام ابتدایی و ورود به متوسطه، شکل دیگری به خود می گیرد.از نظر سنی، فرد وارد دوران نوجوانی می گردد و دارای فشارهای مختلفی مانند بلوغ و منفی بافی های شخصیتی می گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *