شدمنورازوجودش ناگهان غار حرا
برزمین ختم رُسل شداوبه فرمان خدا
چون نداآمد بخواند اوبِسمِ رَبِکَ اَلخَلقْ
ظلمت شب رفت واظهرشَمس تابان درفَلق
خواند اواول نمازش راپس ازآن هم علی
درجماعت اقتدا کرددرنمازش برنبی
همسرِپاکش خدیجه شد مسلمان بعدازآن
می شد افزون جمع دردورش نخست از بستگان
روبه قبله گشت واجب برمسلمانان نماز
این خبر پیچیددرمکه پس ازآن درحجاز
ازعددبگذشت باسرعت شمارِمسلمین
چون به نیکی بودشهره، نَزدِمردوزن ،امین
هدیه اش شد،عترت وقرآن واسلامِ مبین
مُنجیِ خیروثواب ورَحمت اللعالمین
درغَدیرخُم رسالت درپیامش شدتمام
که علی باشد پس از وی برمسلمانان امام
دروداعِ آخرش بود اوبه حال احتضار
بعدازاوهم فاطمه،مِسمار وزخمِ نابکار
رفت ازدنیا واندوهِ غمش درسینه ها
بغض نشکفته بدل ماندوبه دشمن کینه ها
درمدینه یک اتاقِ خانه اش شدمدفنش
لیک دست ظالمان مهجورکرده مرقدش
رسم وآئینش جهانی گَشت ودینش ماندِگار
هرکه اَشهَدخواندآمد دررَهش شد رَستگار
نام اوفخراست ودرنزدِمعرف بًرکات
می فرستنددرزمین وعرش برنامِ محمد صلوات
بارالهابرگناه وبرخطاهامان تودرروزجزا
عفو وبخشش زن بحق پنجتنِ آل عبا