امروز: یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

دشمنان رسالت

اشتراک گذاری مطلب:

لینک کوتاه مطلب:

کد خبر: 14678

تاریخ انتشار: ۹ آبان ، ۱۳۹۹

دشمنان رسالت

حضرت محمد صلوات الله علیه از همان ابتدای اعلان نبوت با دشمنان متعددی مواجه گردید که اغلب از بزرگان مکه و صاحبنظران و شیوخ قبائلی بودند که مدار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شهر مکه به عنوان یکی از اساسی‌ترین شهرهای جهان در آن زمان بر عهده آنان بود.

بدون شک که وجود چنین دشمنانی شرایط را برای پیشبرد بیشتر اسلام به عنوان دینی که بر همه عقائد گذشته خط بطلان می‌کشید سخت جلوه می‌کرد! و دستگاه مستقر حکومتی هیچگاه وجود یک دین جدید که مانع انتفاع اجتماعی و اقتصادی آنان می شد را در کنار خود بر نمی‌تافت.

بلاذری به عنوان یکی از شخصیت‌های برجسته تاریخ نگاری دشمنان آن حضرت را در بیش از ۱۱ قبیله و ۲۳ شخصیت مهم دسته بندی کرده است. بلاذری از قبیله ؛ مخزوم ، عبدالشمس ، سهم، نوفل جمح ، اسد بن عبدالعزی، ابدالدهر بن قصی؛ زهره بن کلاب ، هاشم، المطلب، خزاعه ، هذیل ، به عنوان قبائلی یاد می کند که بیشترین دشمنی ها را با پیامبر داشته اند.

در عین حال می توان می توان گفت که بیشتر دشمنان حضرت محمد صلوات الله علیه در مکه به قبیله قریش متعلق بودند که این قبیله به عنوان قبیله پیامبر هم معرفی می گردد. قبیله ای که از زمان دیرین بر مکه چیره گشته بود و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی را در این شهر استراتژیک مدیریت می‌کرد.

بر اساس بررسی ها می توان ادعا داشت که بیشترین دشمنانه آن حضرت در دو قبیله مخزوم و عبد شمس قرار داشتند. مستندات تاریخی بر این نکته اشاره دارد که دشمنان آن حضرت از سران و بزرگان عشایر بودند بر این اساس سعید بن عاص بزرگی بنی عبدالشمس مطعم بن عدی بزرگ بنی نوفل، عاص بن وائل بزرگ قبیله سهم و ولید بن مغیره از بزرگان قریش و امیه بن خلف نیز از بزرگان قریش و جاهلیت شمرده می‌شود.

این افراد در عین حالی که شخصیت های مهم قبیله و عشیره خود به شمار می رفتند، افراد مسن و کهنسالی نیز بودند که همه ی عمر خود را غرق در جاهلیت و لذات دنیایی سپری کرده بودند! و بدیهی است که با تمام قوا در برابر این دین جدید و رهبر آن قد علم خواهند کرد ! به طور مثال و بر اساس نقل اباذری در کتاب جمل من امسال الاشراف جلد ۱ صفحه ۱۵۲ تا ۱۷۳ ، ولید بن مغیره که چند ماه پس از هجرت از دنیا رفت ۹۵ سال داشت و عاص بن وائل السهمی که بعد از هجرت از دنیا رفت ۸۵ سال سن داشت و سعید بن عاص بن امیه نیز که در سال نخست هجرت در طائف از دنیا رفت ۹۰ سال سن داشت و اسود بن عبدالمطلب ابن اسد که در مکه و در حالی که در حال آماده شدن برای جنگ خود بودند از دنیا رفت بیش از صد سال سن داشت.

عتبه بن ربیعه که در جنگ بدر به هلاکت رسید ۷۰ سال سن داشت ، شیبه بن ربیعه نیز صد سال سن داشت ، مطعم بن عدی بن نوفل که سال دوم هجرت قبل از جنگ بدر از دنیا رفت ۹۲ سال سن داشت و امیه بن خلف که در روز بدر له هلاکت رسید بر اساس نقل ابن هشام در السیره النبویه، ج۲ صفحه ۲۰۱ پیرمردی فرتوت و کهنسال بوده است.

در این بین رابطه های نسبی و قرابت های فامیلی مابین دشمنان حضرت محمد صلوات الله علیه موجب تشدید این دشمنی ها و تحکیم رابطه آنها در خصوص مواجهه با پیام بزرگ اسلام بود . بر اساس نقل ابن هشام در السیره نبویه جلد ۱ صفحه ۳۲۶ عتبه بن ربیعه برادر شیبه بن ربیعه و همچنین امیه بن خلف برادر ابی بن خلف و همچنین منبه بن حجاج برادر نبیه بن حجاج بود و مطعم بن علی برادر طعیمه بن عدی بود.

در این بین حتی افرادی بودند که با شخص پیامبر (ص) قرابت داشتند ، همچون ابولهب که عموی پیامبر (ص) و زهیر بن ابی امیه مخزومی پسر عمه اش، اسود بن عبد یغوث پسر خاله اش که با وی دشمنی های آشکاری می کردند و این مجال را برای سرکردگان مکه فراهم آورده بود که بگوید محمد (ص) حتی در بین عشیره و فامیل خود نیز ترد شده است!

به طور کلی سیاست دشمنی بزرگان مکه با شخصیت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه را می توان در دو بخش دسته بندی کرد سیاست گفتاری و سیاست عملی

الف) سیاست گفتاری

بزرگان مکه حضرت محمد صلوات الله علیه را تکذیب کردند و سعی کردند که ادعای ایشان را مبنی بر نبوت مورد تمسخر و تحقیق قرار دهند و می خواستند ثابت کنند که تمام این ادعا های او جز سخن باطل چیزی نیست لذا از او خواستند که با ضمن تحقیر برای آنها معجزاتی بیاورد !

چرا که حضرت محمد صلوات الله علیه در نظر دشمنانش کوچکتر و بی اهمیت تر از آن بود که بتواند پیامبر خدا شود چرا که او از نظر جایگاه و صفات شخصیت چیزی فراتر از مردم نداشت و علامت خاصی را نیز در وجود او پیدا نمی کردند که نشان دهد او مورد توجه و عنایت الهی قرار دارد این همان چیزی است که خداوند تبارک و تعالی در آیه ۷ سوره فرقان و با این قول که : ” وَقَالُوا مَالِ هَٰذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ ۙ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا ” ” و گفتند: «چرا این پیامبر غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟! (نه سنّت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده که همراه وی مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوی او باشد)؟! ” به آن اشاره شده است!

در نظر اهل مکه چیزی در سیره و سلوک محمد صلوات الله علیه وجود نداشت که دلالت بر پیامبری کند و در نظر دشمنانش شرافت اجتماعی در وی دیده نمی‌شد!

لذا با راهبرد تحقیر و استهزا سعی کردند از شخصیت و شان او در میان مردم بکاهد. آیه ۴۱ سوره فرقان به این موضوع اشاره دارد که فرموده است: “وَإِذَا رَأَوْکَ إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا الَّذِی بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا ” “و هنگامی که تو را می بینند جز به مسخره ات نمی گیرند [و می گویند:] آیا این است آنکه خدا او را به پیامبری برانگیخته است؟!” به همین جهت به او تهمت های فراوان و تغییر های فراوانی را نسبت دادند و به او گفتند که ابتر است و شاعر مجنون ساحر و کاهن از جمله صفاتی به شمار می آم که به او نسبت می داند.

۲) سیاست عملی:

سیاست عملی که بزرگان مکه و دشمنان و کفار قریش نسبت به پیامبر عظیم الشأن اسلام روا داداشتند سیاستی دهشتناک برپایه قوای جاهلیت و درصدد حذف تمامیت اسلام و شکست دادن تمام اقدامات رهبر مکرم اسلام بود

این سیاست ها که ابتدای آن با سیاست به قتل رساندن آن حضرت آغاز ولی به جایی ختم نشد، رفته رفته به سیاست‌های دیگری تغییر موضع داد! دشمنان رسالت سیاست های عملی خود را با سیاستهای تحریم اقتصادی ، ضرب و شتم و تحریم اجتماعی ادامه دادند.

شرایط شعب ابی طالب و دوران سختی که بر مسلمانان در آن سالها رقم خورد، شاید نمونه واضحی از دشمنی ها و ظلم هایی بود که بزرگان مکه در حق نبی مکرم اسلام و مسلمانان روا واداشتند.. این موضوع نشان دهنده سه بعدی تحریم سیاسی تحریم مالی و تحریم اجتماعی آن حضرت و مسلمانان از سوی بزرگان مکه می باشد.

صورت دیگری از این ماجرا ضرب‌وشتم ای بود که به شکل های مختلفی بر پیامبر اسلام و مسلمانان رواداشته می شد. ابن هشام در کتاب سیره النبویه جلد ۱ صفحه ۳۲۵ مینویسد که پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: عقبه بن ابی مطیع هنگامی که من سجده کرده بودم و روی گردنم فشار داد و آن را بلند کرد تا آن که حس کردم انگار چشمانم می خواهد از حدقه بیرون بزند!

همچنین طبری در تاریخ خود جلد ۲ صفحه ۳۴۳ از می نویسد : عقبه یک وارد شد و عبای خود را بر دور گردن پیامبر پیچید و او را به شدت خفه کرد تا آنکه برخی از دوستان حضرت پیامبر را از زیر دستان نجات دادند. این تعرضات به صورت مختلف و شیوه های خطرناکی برای پیامبر صلوات الله علیه تکرار شد، تا ضمن ایجاد رعب و وحشت مانع پیوستن افراد به حضرت محمد (ص) شوند.

بزرگان کفار در مکه همه ی راه ها را برای مقابله سیاسی اجتماعی و اقتصادی با پیامبر به تجربه گذاشتند .آنها حتی برای فشار اجتماعی به پیامبر دو دختر او را نیز که به عقد افرادی بودند طلاق دادند و با این اقدام سعی در فشار اجتماعی به پیامبر داشتند.

زندگی حضرت محمد صلوات الله علیه ، زندگی ساده و همچون سایر مردم بود او هیچ گاه از بزرگان مکه و یا از شناخته شدگان عرب جاهلیت به شمار نمی رفت !

او یتیمی بود که نه برادری داشت و نه یاوری در آن هنگام جز دختران فرزند دیگری نداشت و در حالی نبوت را عهده دار شد که در سن میانسالی بود و قسمت زیادی از نبوت خود را در مکه گذراند که پیشرفتی کوچک در آنجا حاصل شد!

اما پس از آنکه آن حضرت به مدینه هجرت کردند در مدت زمان اندکی پیروزی ها و پیشرفت های متعددی را به خود اختصاص داد و در این حال بسیاری از مناطق شبه جزیره عربستان و قسمتهایی از بلاد شام را زیر سلطه اسلام دراورد و تعداد بسیار زیادی به اسلام گرویدند و بدین سبب سید و بزرگ تمام عرب قرار گرفت چیزی که نه ابو سفیان و نه ابولهب هیچگاه تصورش را نمی کردند!

آنهایی که در دارالندوه جمع شدند تا شمشیر های آخته را بر ریشه های نوبنیاد اسلام بزنند ، تصور این را نداشتند که اقدامات آنان در تمسخر و استهزاء نبی مکرم اسلام نتنها اثری در عزم مسلمانان نداشت بلکه روز به روز بر قدرت اسلام و مسلمین می افزود.

 

محمدرضا سلمانی عبیات
پژوهشگر تاریخ اسلام

پر بازدیدترین ها