آموزش در سایه نابرابری
استان خوزستان، با پیشینهای غنی در فرهنگ و تاریخ ایران، امروز با چالشهای عمیقی در نظام آموزشی دست و پنجه نرم میکند.
روزگاری مدارس این استان با دستور تکشیفت شدن، امید به بهبود فضای آموزشی را زنده نگه داشتند،اما گذر زمان و افزایش جمعیت دانشآموزی، بار دیگر دیوارهای فرسوده و کمبودها را نمایان کرده است. از اهواز تا شهرهای کوچک، خانوادهها هر سال با دشواریهای ثبتنام روبهرو میشوند، مدارس حاشیهنشین از کمترین امکانات محرومند، و عدالت آموزشی به آرزویی دستنیافتنی تبدیل شده است.
این گزارش نگاهی است به عمق این مشکلات و راههای احتمالی برونرفت از این بحران.
چالشهای ثبتنام: دور باطل ناامیدی
در بسیاری از شهرهای خوزستان، از جمله اهواز ثبتنام دانشآموزان به معضلی پیچیده تبدیل شده است.
خانوادهها از مدرسهای به مدرسه دیگر میروند، اما دریغ از یک صندلی خالی. ستادهای ثبتنام تشکیل میشوند،
اما گویا این چرخه هیچ پایانی ندارد:
والدین ابتدا به مدارس مراجعه میکنند، از کمبودفضا مایوس میشوند، و سپس به ستادهای ثبتنام ادارات آموزشوپرورش پناه میبرند، اما باز هم پاسخ روشنی دریافت نمیکنند. این دور باطل نهتنها زمان و انرژی خانوادهها را هدر میدهد، بلکه اعتماد به نظام آموزشی را نیز خدشهدار میکند.
مدارس حاشیهنشین: قربانیان بیصدا
در حاشیه شهرها، مدارسی وجود دارند که گویی از چشم مسئولان پنهان ماندهاند.
ساختمانهای فرسوده، کمبود تجهیزات اولیه، و نبود معلمان ودبیران باتجربه، شرایطی را ایجاد کرده که دانشآموزان این مناطق ناگزیر به سمت مدارس مرکزی شهرها کوچ میکنند.
این مهاجرت آموزشی نهتنها فشار مضاعفی بر مدارس شهری وارد میکند، بلکه شکاف عمیق میان مناطق برخوردار و محروم را بیشتر نمایان میسازد.
عدالت آموزشی در این مناطق تنها یک شعار است، نه واقعیتی قابل لمس.
خیرین مدرسهساز: از رونق تا رکود
سالهایی بود که خوزستان شاهد حضور پررنگ خیرین مدرسهساز و حتی شرکتهای بزرگ در ساخت و تجهیز مدارس بود.
اما امروز این حرکت یا به کندی پیش میرود یا کاملاً متوقف شده است. درحالی که نیاز به فضاهای آموزشی جدید هر روز بیشتر احساس میشود،این کاهش مشارکتها ضربهای سخت به توسعه آموزشی استان وارد کرده است.
آیا میتوان امید داشت که بار دیگر فرهنگ مدرسهسازی جان تازهای بگیرد؟
زیرساختهای فرسوده: میراثی که باید بازسازی شود
بسیاری از مدارس خوزستان، بهویژه در مناطق شمالی استان، سالهاست که در معرض خطر حوادث طبیعی مانند زلزله قرار دارند.
ساختمانهای قدیمی، مقاومت لازم را ندارند، و با وجود وعدههای مکرر مسئولان،روند بازسازی و نوسازی به کندی پیش میرود.
از سوی دیگر، برخی از این مدارس هنوزازسیستمهای گرمایشی و
سرمایشی نامناسب رنج میبرند،که
این خودسلامت دانشآموزان و معلمان ودبیران رابه خطرمی اندازد.
راهحلهای پیشرو :
عدالت آموزشی نیازمند اراده ملی است.
برای برونرفت از این بحران، چند اقدام ضروری به نظر میرسد:
توسعه فضاهای آموزشی جدید:
ساخت مدارس درمناطق پرتراکم باید در اولویت قرار گیرد.
جلب مشارکت خیرین و بخش خصوصی:
ایجاد مشوقهای مالی و معنوی برای احیای فرهنگ مدرسهسازی ضروری است.
توزیع عادلانه معلمان ودبیران باتجربه:
معلمان ودبیران مجرب نباید تنها در مدارس مرکزی متمرکز شوند؛ مناطق محروم وکم برخوردارنیز سزاوار آموزش باکیفیت هستند.
نوسازی مدارس فرسوده :
با تخصیص بودجههای ویژه، باید مدارس ناایمن را بازسازی کردتا ایمنی دانشآموزان تضمین شود.
به اعتقاد نگارنده تحول در نظام آموزشی خوزستان نه یک انتخاب، که یک ضرورت است.
اگر امروز به فکر نوسازی مدارس، افزایش فضاهای آموزشی و توزیع عادلانه امکانات نباشیم، فردا با نسلی روبهرو خواهیم شد که از ابتدای راه با نابرابری و محرومیت دستوپنجه نرم کرده است.
آموزشِ باکیفیت و عادلانه حق هر
دانشآموز ایرانی است، و تحقق این حق نیازمند عزمی ملی است.
خوزستان با همه ظرفیتهایش سزاوار نظام آموزشیای است که آیندهساز باشد، نه آیندهسوز.
به قلم عبدالحمید گلافشان