زبالههای خشک است مینویسند و در ادامه می آورند که کشور ما با داشتن این همه ثروت از حیث منابع طبیعی و معدنی و درآمد کلان حاصل از فروش نفت، باز هم مردمانی نیازمند دارد که کودکش تا کمر درون سطل زباله رفته تا بتواند شکم خود را سیر نگهدارد! آری هنگامی که به دنبال زباله های خشک میگردد و غافل است، شاید تیغ ریش تراشی درون سطل باشد یا درب قوطی رب گوجه ای بد برش داده شده باشد و دست آن کودک را تا استخوان برش دهد اما عمق فاجعه ی فقر فرهنگی ما این است که چرا همیشه انگشت اتهام و اشاره به سمت دولت است؟ آیا به این نکته توجه داریم که همزمان سه انگشت دستمان را به سوی خود نشانه رفتیم؟ ما نیز قبول داریم که دولت در زمینه محرومیت زدایی کم کاری کرده یا شاید بهتر باشد که بگویم کار چشم گیری نکرده است اما سوال اینجاست که خودمان در راستای جبران کاستی ها چه اقدامی انجام دادیم؟ یک مورد آن همین می باشد که چرا ما زباله های خشک و تر را جداسازی نمیکنیم تا آن شخص نیازمند به زباله ها که رسید ، نخواهد تا کمر درون سطل برود بلکه بسته آماده زباله های خشک را از کنار سطل زباله برداشته و خوشحال ازاینکه وقت زیادی برای جمع آوری صرف نمی کند از آنجا برود و کمی هم به درس خواندن یا سایر اموراتش بگذرد یا لااقل وقت بیشتری را کنار خانواده اش خوش باشد(این کمترین و راحت ترین کاریست که می توانیم برای کمک به آن قشر آسیب دیده و ضعیف جامعه انجام دهیم.)
سید فخرالدین جعفری
حقوقدان و تحلیل گر مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی