بخش ششم شرح دعای مکارم

اشتراک گذاری مطلب:

لینک کوتاه مطلب:

کد خبر: 44570

تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ، ۱۴۰۴

بخش ششم شرح دعای مکارم

  1. “وَ الْعَفْوِ عَنِ الْمُجْرِمِ” (و گذشت از گناهکار):
    • “عفو” به معنای بخشش و درگذر از خطاهای دیگران است. این صفت به معنای پرهیز از کینه‌توزی و انتقام‌جویی و گشودن باب رحمت و مهربانی است.

فراز «وَ الْعَفْوِ عَنِ الْمُجْرِمِ» ادامه همان خط اخلاقی–عرفانی است که در «وَ الْحِلْمِ عَنِ الظَّالِمِ» دیدیم، اما یک گام جلوتر می‌رود: از بردباری در برابر ظلم به بخشیدن مجرم.

۱. جایگاه در سیاق دعا

بعد از حلم نسبت به ظالم، امام سجاد‌(ع) در این عبارت از خدا می‌خواهد توان عفو، یعنی گذشت کامل، را نسبت به کسی که مرتکب جرم و گناه در حق او شده است، عطا کند. در اصطلاح اخلاقی، این گذار از «کنترل خشم» به «پاک‌کردن کینه» است.

۲. تحلیل لغوی

  • العَفْو: از ریشه «ع ف و»، به معنای محو کردن اثر خطا، چشم‌پوشی بدون بازخواست، و گذشت از تنبیه.
  • عن: به معنای «در مورد» یا «نسبت به».
  • المُجْرِم: کسی که گناه یا جرم آشکاری انجام داده است؛ در اینجا شامل هر فردی که به حق و حرمت امام(ع) تعدی کرده باشد.

۳. ترجمه پیشنهادی

«و گذشت کردن از مجرم.»

۴. معنای مفهومی در بافت دعا

امام(ع) درخواست دارد بتواند:

  1. نه تنها عصبانیتش را مهار کند، بلکه آثار روانی و قلبی جرم را هم محو نماید.
  2. دیگران را مثل خدای مهربان ببیند که با توبه‌کننده حتی گذشته را زایل می‌کند.
  3. انگیزه‌اش در برخورد، اصلاح و رحمت باشد، نه انتقام.

۵. پشتوانه قرآنی

  • سوره نور، ۲۲:وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ — عفو و گذشت مؤمنان به هم توصیه شده و با امید به مغفرت الهی پیوند دارد.
  • سوره شوری، ۴۰:فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ — پاداش گذشت‌کننده که اصلاح نیز کند، بر عهده خداست.

۶. روایات

  • پیامبر(ص):

أوْصَانِی رَبِّی بتِسْعٍ وَأنْ أَصِلَ مَنْ قَطَعَنِی وَأَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَنِی — پروردگارم مرا به نه چیز سفارش کرد… از جمله این‌که با کسی که قطع کرده وصل کنم و از ستمگر بگذرم.

  • امام علی(ع):

إذا قَدَرْتَ على عَدُوِّکَ فاجعل العفوَ عنه شکراً للقدره علیه — وقتی بر دشمن توان یافتی، گذشت از او را شکرانه‌ی این توان قرار بده.

۷. برداشت اخلاقی–عرفانی

  • اخلاقی: عفو حقیقی، حتی در قبال جرم بزرگ، انگیزه‌ی اصلاح و بازگشت را در طرف مقابل زنده می‌کند.
  • عرفانی: گذشت، عکس عمل نفس‌محور است. نفس می‌خواهد با مقابله، لذت انتقام بچشد؛ اما قلبِ تربیت‌شده با خدا، با گذشت به آرامش می‌رسد و صفات الهی را متجلی می‌سازد.

۸. جمع‌بندی پژوهشی

  • کلیدواژه: عفو = گذشت کامل، پاک کردن اثر جرم.
  • پیام: فراتر از بردباری، یعنی بستن پرونده جرم در دل و عمل.
  • جایگاه در دعا: گام بعد از حلم نسبت به ظالم؛ تکامل فضیلت‌های «مقاومت بدون کینه».
  1. “وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ لِذَوِی الْجَنَاحِ” (و فروتنی در برابر صاحبان قدرت):
    • “ذوی الجناح” به معنای صاحبان بال و پر، یعنی کسانی که قدرت، مقام یا ثروتی دارند. این صفت به معنای تواضع در برابر این افراد است، نه به معنای چاپلوسی، بلکه به معنای دوری از تکبر و غرور حتی در برابر قدرتمندان.

فراز «وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ لِذَوِی الْجَنَاحِ» هم از نظر واژه‌پردازی و هم از نظر مفهوم، پر از نکات لطیف است.

۱. جایگاه در سیاق دعا

بعد از «وَ الْعَفْوِ عَنِ الْمُجْرِمِ» که اوج گذشت و مهار نفس است، این عبارت به فرود آوردن بال تواضع برای اهل همان مرتبه یا هم‌نوعان می‌پردازد. این‌جا تمرکز از نحوه رفتار با دشمن و مجرم برمی‌گردد به تعامل درون جمعِ هم‌سطح‌ها، یعنی رابطه برابرها با تواضع و مهربانی.

۲. تحلیل لغوی

  • خَفْض: از ریشه «خ ف ض»، به معنای پایین آوردن، نرم کردن، کاستن (در شدت یا ارتفاع).
  • الجَناح: به‌ظاهر «بال»، و در تعبیرات عربی کنایه از توان، شأن، یا روحیه فرد است.در قرآن هم «خفض الجناح» کنایه‌ای برای تواضع و فروتنی است.
  • لِذَوِی الجَناح: «ذوی» به معنای دارندگان، «الجناح» دوباره آمده، یعنی کسانی که خود نیز بال دارند — در اینجا کنایه از افرادی که هم‌سطح، هم‌رتبه یا هم‌قدرت تو هستن، نه زیردست و نه برتر.

۳. ترجمه پیشنهادی

«و فرو آوردن بال تواضع برای هم‌بالان.»

یا:

«و رفتار متواضعانه با کسانی که هم‌سطح من هستند.»

۴. معنای مفهومی در بافت دعا

امام(ع) از خدا می‌خواهد در برابر هم‌مرتبه‌ها و برادران ایمانی:

  • با نرمی، احترام و مهربانی برخورد کند؛
  • از حس برتری‌جویی و خودبزرگ‌بینی حتی در جمع هم‌رده‌ها دور باشد؛
  • هرگونه رقابت ناسالم یا برتری‌طلبی را کنار گذاشته، فضای برادری و دوستی برقرار نماید.

۵. پشتوانه قرآنی

  • سوره حجر، ۸۸:وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ — بال خود را برای مؤمنان فرود آر.
  • سوره اسراء، ۲۴ در مورد والدین:وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ — تعبیر مشابه برای فروتنی آمیخته با رحمت.

اینجا تعبیر عاطفی-تصویری «بال پایین آوردن» یعنی فروتنی عملی و قلبی.

۶. روایات

  • پیامبر اکرم(ص):

إنَّ أکرمَ الناسِ على اللهِ أتقاهُم وأخفَضُهُم جناحًا لإخوانِهِ — گرامی‌ترین مردم نزد خدا پرهیزگارترین آنان و فروتن‌ترینشان نسبت به برادرانش است.

  • امام علی(ع):

تواضَعْ تُرفَعْ — فروتن باش تا سربلند شوی.

۷. برداشت اخلاقی–عرفانی

  • اخلاقی: فروتنی برای هم‌سطح‌ها مبارزه با خصلت «حسادت» و «خودبرتربینی» است؛ اینجا دیگر قدرت یا برتری ظاهری موضوع نیست، بلکه رقابت پنهان بین برابرهاست که باید با تواضع تعدیل شود.
  • عرفانی: همان‌طور که پرنده هنگام امنیت و آرامش بال را جمع یا پایین می‌آورد، سالک هم در جمع دوستان و هم‌راهانِ راه خدا، بالِ «انانیت» را پایین می‌آورد تا انس و وحدت محقق شود.

۸. جمع‌بندی پژوهشی

  • کلیدواژه: خفض الجناح = فروتنی عملی و قلبی.
  • پیام: نسبت به هم‌رده‌هایت، حتی در مقامات معنوی یا اجتماعی، نماد رحمت و نرمی باش.
  • جایگاه در دعا: ادامه زنجیره فضایل اجتماعی، گذر از گذشت در برابر دشمن به تعاون و تلطّف با دوستان و هم‌سویان.
  1. “وَ الْإِسْرَافِ فِی الْحُسْنِ” (و زیاده‌روی در نیکی):
    • “اسراف” در اینجا به معنای مصرف بیش از حد و خارج از اعتدال نیست، بلکه به معنای غلو و زیاده‌روی در انجام خوبی‌ها و احسان است، یعنی انسان در نیکوکاری حد و مرزی نشناسد.

. جایگاه در سیاق دعا

این عبارت بعد از «وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ لِذَوِی الْجَنَاحِ» آمده و همچنان در حوزه روابط مثبت و دوستی‌های ایمانی حرکت می‌کند، اما اکنون از فروتنی می‌رسد به سخاوت و زیاده‌روی آگاهانه در نیکویی کردن. اینجا «اسراف» معنای قرآنیِ منفیِ «تبذیر» ندارد، بلکه در معنای مثبت «بخشیدن بی‌حساب از خوبی» به کار می‌رود.

۲. تحلیل لغوی

  • الإسراف: از ریشه «س ر ف»، در اصل به معنای «گذر از حدّ» است. معمولاً برای امور منفی به کار می‌رود، اما در ساختار دعایی و ادب عربی، وقتی به خیر یا جمال یا احسان اضافه شود، معنای مثبت «فراوانی‌بخشی»، «زیاده‌روی در خوبی» می‌دهد.
  • فی الحُسْن: «الحُسن» یعنی زیبایی، خوبی، نیکی؛ می‌تواند شامل زیبایی اخلاق، رفتار، گفتار، و حتی عطا و کمک باشد.

۳. ترجمه پیشنهادی

«و زیاده‌روی در نیکی.»

یا:

«بخشیدن و نیکویی کردن بیش از آنچه انتظار می‌رود.»

۴. معنای مفهومی در بافت دعا

امام(ع) از خدا می‌خواهد در کارهای نیک و برخوردهای پسندیده، به حد «کافی» بسنده نکند، بلکه:

  • مرزهای معمول بخشش و مهربانی را پشت سر بگذارد.
  • در گفتار، ادب، خدمت، و محبت، دستِ گشاده‌تری داشته باشد.
  • در حوزه زیبایی اخلاق و محبت، «سیاست حداقل لازم» را کنار بگذارد و «کرم فوق انتظار» را سرلوحه قرار دهد.

۵. پشتوانه قرآنی

  • سوره قصص، ۷۷: وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ — نیکوکار باش چنان‌که خدا با تو نیکویی کرده است. این نیکویی الهی ذاتاً بی‌حد و کران است.
  • سوره فصلت، ۳۴: ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ — بدی را با بهترین نیکی دفع کن، که برترین نیکی فراتر از حد معمول است.

۶. روایات

  • پیامبر(ص):

إنَّ اللهَ یُحِبُّ معالی الأمورِ ویکْرَهُ سَفْسافَها — خدا کارهای والا (از جمله خوبی فراتر از انتظار) را دوست دارد و کارهای پست را ناخوش دارد.

  • امام صادق(ع):

تزاوَروا وتَحابّوا وتباذَلوا وتَواصَلوا — به دیدار هم بروید، محبت کنید، بخشش کنید، و پیوند برقرار کنید؛ این «تباذل» اغلب فراتر از حد لازم است.

۷. برداشت اخلاقی–عرفانی

  • اخلاقی: گاهی نیکی عادی یک رابطه را حفظ می‌کند، اما نیکی «فراوان» یک قلب را دگرگون می‌کند و محبت عمیق می‌آورد.
  • عرفانی: همان‌طور که فضل الهی بی‌محابا جاری می‌شود، سالک باید در احسان خود «حد و مرز محاسبه‌گرانه» نگذارد — چون این زیادت، نشانه اعتماد به رزاقیت و فیض بی‌پایان خداست.

۸. جمع‌بندی پژوهشی

  • کلیدواژه: اسراف در حسن = فراتر رفتن از حد متعارف در نیکی.
  • پیام: نیکیِ حساب‌شده گاهی کافی است، اما نیکی بی‌کران اثر می‌گذارد.
  • جایگاه در دعا: گام پس از فروتنی در رفتار؛ از ادب و تواضع به کرم و سخاوت فوق‌الحدّ می‌رسیم.

 

  1. “وَ إِطْفَاءِ نَارِ الْغَضَبِ” (و خاموش کردن آتش خشم):
    • این همان “کظم غیظ” است که با تعبیری دیگر آمده است. “نار الغضب” کنایه از شعله‌های خشم است که می‌تواند هم به خود انسان و هم به اطرافیان آسیب برساند.

. جایگاه در سیاق دعا

بعد از سلسله فرازهایی درباره تواضع، افراط در نیکی، و گذشت، اینجا امام سجاد‌(ع) از خدا ریشه یکی از بزرگ‌ترین موانع اخلاق نیکو را هدف می‌گیرد: غضب.

کنترل خشم، بستر همه صفاتی است که پیش و بعدش آمده؛ بدون خاموش کردن آتش خشم، حلم، عفو و تواضع پایدار نمی‌مانند.

۲. تحلیل لغوی

  • إطفاء: خاموش کردن، فرونشاندن؛ این فعل معمولاً برای آتش و نور به کار می‌رود.
  • نار: آتش.
  • الغَضَب: هیجان شدید در برابر احساس بی‌عدالتی یا تعرض، که اگر مهار نشود، به خشونت زبانی یا رفتاری می‌انجامد.

۳. ترجمه پیشنهادی

«و خاموش کردن آتش خشم.»

۴. معنای مفهومی در بافت دعا

امام(ع) می‌خواهد پیش از آنکه خشم به زبان یا عمل برسد، در همان لحظه اول شعله فکری و قلبی آن خاموش شود:

  • نه تنها فرو خوردن ظاهری، بلکه آرام کردن درون.
  • پیشگیری از توالی واکنش‌های عصبی که می‌توانند زنجیره‌ای از آسیب ایجاد کنند.
  • استفاده از یاد خدا، حلم، و صبر به‌عنوان «آب» برای این آتش.

 

۵. پشتوانه قرآنی

  • سوره آل عمران، ۱۳۴: وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ — کسانی که خشم خود را فرو می‌برند.
  • سوره شوری، ۳۷: وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ — وقتی خشمگین شوند، می‌بخشند.

 

۶. روایات

  • پیامبر(ص):

لا یَغضَبُ أحدُکم، فإن الغضبَ من الشیطان — خشم از شیطان است.

  • امام باقر(ع):

الغضب مِفتاحُ کُلِّ شر — خشم کلید هر بدی است.

  • امام کاظم(ع):

مَن کَظَمَ غَیظَ وهو قادرٌ على إنفاذه ملأَ اللهُ قلبَه أمْنًا وإیمانًا — هر که خشمش را فرو خورد در حالی که توان اجرای آن را داشت، خدا دلش را پر از امنیت و ایمان می‌کند.

۷. برداشت اخلاقی–عرفانی

  • اخلاقی: خشم، اگر کنترل نشود، دیگر صفات نیک را می‌سوزاند؛ لذا خاموش کردنش در اولویت است.
  • عرفانی: آتش غضب در درون، نمادی است از حرارت نفس که باید با آب ذکر و یاد حق فرو نشیند. سالک، مقام «سَکینه» را بدون خاموشی غضب نمی‌یابد.

 

  1. “وَ مُجَازَاهِ الْمُسِیءِ بِالْإِحْسَانِ” (و پاداش دادن به بدکار با نیکی):
    • این یکی از عالی‌ترین مراتب اخلاقی است که انسان در برابر بدی، با خوبی پاسخ دهد. این صفت از تعالیم برجسته‌ی قرآن و اهل‌بیت است: “وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لاَ السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَنُ” (نیکی و بدی یکسان نیستند؛ بدی را با بهترین [روش] دفع کن.) (فصلت: ۳۴)

. جایگاه در سیاق دعا

این فراز درست بعد از «وَ إِطْفَاءِ نَارِ الْغَضَبِ» می‌آید؛ یعنی:

 

ابتدا آتش خشم خاموش شود (مرحله بازدارندگی)،

سپس نه فقط از بدی چشم‌پوشی، بلکه بدی را با خوبی پاسخ دادن (مرحله فعال جبران مثبت).

این مسیر، گام نهایی گذر از واکنش انتقامی به اخلاق سازنده است.

۲. تحلیل لغوی

مجازاه: از «ج ز ی»، به معنای جزا دادن، پاسخ دادن، مقابله کردن — هم در پاداش و هم در کیفر.

المسیء: فرد بدکار، خطاکار، کسی که بدی کرده.

الإحسان: نیکی کامل، زیبا کردن عمل، کمک کردن، و کار را بهتر از حد انتظار انجام دادن.

  1. ۳. معنای مفهومی در بافت دعا

اینجا امام(ع) از خدا می‌خواهد:

قدرت عبور کامل از ذهنیت «چشم در برابر چشم».

تبدیل انرژی منفی بدیِ دیگری به فرصت عمل مثبت و سازنده.

ایجاد چرخه نیکی در جایی که چرخه بدی آغاز شده بود.

این نیازمند قلبی توسعه‌یافته و ایمانی قوی است؛ چون واکنش طبیعی، مقابله‌به‌مثل است.

۵. پشتوانه قرآنی

سوره فصلت، ۳۴:ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ — بدی را با بهترین پاسخ ده، که دشمن به دوست صمیمی بدل می‌شود.

سوره القصص، ۵۴: یَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ — با کار نیک، بدی را دفع می‌کنند.

 

۶. روایات پیامبر(ص)

صِلْ مَن قَطَعَکَ، وأعطِ مَن حَرَمَکَ، واعْفُ عمَّن ظَلَمَکَ — پیوند بگیر با کسی که از تو بریده، ببخش کسی که تو را محروم کرده، و از کسی که به تو ظلم کرده گذشت کن.

امام علی(ع)

أحسِنْ إلى مَن أساءَ إلیک، فإنّه أبلغُ فی تأنیبِه وأوجَعُ فی ذمِّه — به کسی که به تو بدی کرده، نیکی کن که این رساترین ملامت و اثرگذارترین نقد است.

۷. برداشت اخلاقی–عرفانی

اخلاقی: این مرحله به معنای «خنثی‌سازی خصومت» است. نیکیِ حساب‌شده می‌تواند روابط شکسته را ترمیم کند.

عرفانی: این همان تجلی اسم «الرحیم» در عبد است؛ جایی که سالک به مقام «عفو و فضل» می‌رسد و بدی را نه‌فقط می‌بخشد، بلکه با فیض جبران می‌کند.

۸. جمع‌بندی پژوهشی

کلیدواژه: مقابله بدی با نیکی = فعال کردن چرخه احسان به‌جای چرخه انتقام.

پیام: تحولات بنیادین در روابط با عمل احسان، حتی در برابر بدکار.

جایگاه در دعا: بعد از خاموش کردن خشم و پیشروی به سطح احسان فعال.

این فراز، وقتی کنار «إطفاء نار الغضب» قرار بگیرد، دقیقاً مثل برداشتن دو قدم پیاپی در پله‌های اخلاق است: یکی متوقف کردن آتش، و دیگری روشن کردن چراغ نور.

  1. “وَ اصْطِنَاعِ الْبِرِّ فِی غَیْرِ مُسْتَحِقِّهِ” (و نیکی کردن به کسی که شایسته‌ی آن نیست):
    • “اصطناع البر” یعنی انجام نیکی و احسان. این صفت به معنای سخاوت و بزرگواری فراتر از انتظار است، حتی نسبت به کسی که ممکن است شایستگی آن نیکی را نداشته باشد، با این هدف که شاید همین نیکی، او را به راه راست هدایت کند.

این فراز از آن بخش‌های پیچیده و در عین حال بسیار دقیق مکارم‌الأخلاق است چون بیش از اینکه درباره «بخشیدن» حرف بزند، درباره «تشخیص» و «حکمت در بخشش» سخن می‌گوید.

۱. جایگاه در سیاق دعا

عبارت «اصْطِنَاعِ الْبِرِّ فِی غَیْرِ مُسْتَحِقِّهِ» معمولاً در ادامه مباحث مربوط به بخشش، احسان، و روابط اجتماعی می‌آید؛ اما این بار با یک هشدار همراه است: هر نیکوکاری هم جا و مخاطب مناسب دارد. درست همان مفهوم که قبل‌تر در «وُجوهِ الإفاده بالمَنع» داشتیم — یعنی منفعت‌رساندن از راه خودداری — اینجا هم به شکلی روشن‌تر مطرح می‌شود.

۲. تحلیل لغوی

  • اصطناع: از ریشه «ص ن ع»، یعنی به‌کار بستن، ساختن، ایجاد کردن. در ادب عربی «اصطناع المعروف» یعنی انجام دادن کار خیر و نیکوکاریِ مهندسی‌شده.
  • البِرّ: نیکی، احسان، خیر وسیع.
  • فی غیر مستحقِّه: در جایی که کسی شایسته‌اش نیست؛ یعنی بخشیدن، یا مهر ورزیدن به کسی که صلاحیت اخلاقی یا عملی دریافت آن را ندارد.

۳. معنای مفهومی در بافت دعا

اینجا امام(ع) از خدا می‌خواهد:

  • توان تشخیص اینکه چه کسی و چه شرایطی واقعاً لایق دریافت فیض و کمک است.
  • پرهیز از احسان به جایی که نتیجه‌اش فساد، وابستگی یا تقویت ظلم باشد.
  • پذیرش این نکته که گاهی ندادن یک نیکی، خودش نیکی بزرگ‌تری است.

این دیدگاه با مفهوم «بذل عن حکمه» سازگار است.

۵. پشتوانه قرآنی

  • سوره اسراء، ۲۹: وَلا تَجْعَل یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلَى عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ — نه بخیل باش و نه بی‌حساب بخشنده، بلکه میانه‌رو.
  • سوره بقره، ۲۶۷: وَلا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ — در انفاق، چیز ناپاک یا بد را برنگزینید؛ که مفهومش ترجیح کیفیت و شایستگی است.

۶. روایات

  • پیامبر(ص):

مَن أعانَ ظالِمًا على ظُلمه سَلَّطَه اللهُ علیه — هر که ظالمی را در ظلمش یاری دهد، خدا همان را بر او مسلط می‌کند.

  • امام علی(ع):

وَضْعُ المعروفِ فی غیرِ أهلِه مَضْیَعَهٌ — نهادن نیکی در غیر جای اهلش، تباهی است.

۷. برداشت اخلاقی–عرفانی

  • اخلاقی: احسانِ بی‌تشخیص می‌تواند به جای درمان، بیماری را عمیق‌تر کند؛ مخصوصاً در تربیت فرزندان، کمک‌های اجتماعی، یا تعامل با افراد فرصت‌طلب.
  • عرفانی: سالک باید فیض را همچون نور بتاباند، اما جایی که این نور به آینهٔ پذیرش بتابد؛ تاباندن نور بر سنگ صیقل‌نیافته، هدر دادن امانت الهی است.

۸. جمع‌بندی پژوهشی

  • کلیدواژه: پرهیز از بخشیدن در جای نادرست.
  • پیام: نیکیِ مؤثر نیازمند انتخاب درست مخاطب است.
  • جایگاه در دعا: تعادل‌بخشی به روحیه احسان؛ اصلاح مسیری که از نیکی بی‌حد به نیکیِ همراه با حکمت و عدالت می‌رسد.
  1. “وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ ثَقُلَ” (و گفتن سخن حق اگرچه سنگین باشد):
    • یعنی شهامت و شجاعت در بیان حقیقت، حتی اگر برای خود فرد یا دیگران ناخوشایند باشد و هزینه‌هایی در پی داشته باشد. این همان “کلمه الحق عند سلطان جائر” است که از بزرگترین جهادها شمرده شده است.

این یکی از فرازهای بُرنده و شفاف مکارم‌الأخلاق است، که مستقیم به ستون اصلی اخلاق اسلامی می‌زند: حقیقت‌گویی، حتی وقتی سخت و سنگین باشد.

۱. جایگاه در سیاق دعا

در ادامه دعا، این بخش به نوعی نقطه تلاقی «اخلاق فردی» و «مسئولیت اجتماعی» است. بعد از بحث‌هایی مثل احسان، گذشت، حکمت در نیکوکاری و مهار خشم، امام(ع) این بار سراغ بزرگ‌ترین آزمون زبان می‌رود: گفتن حق، حتی زمانی که شرایط باعث می‌شود گفتنش هزینه‌بر باشد.

۲. تحلیل لغوی

القول: گفتار، بیان، هر اظهار زبانی.

بالحق: با حق، مطابق حق، آنچه به حقیقت و عدل منطبق است.

و إن ثَقُلَ: حتی اگر سنگین و گران باشد؛ «ثقل» همان ثِقل حسّی یا معنوی است — یعنی دشواری روانی، فشار اجتماعی یا خطر مادی.

۳. ترجمه پیشنهادی

«و گفتن سخن حق، هرچند گفتنش دشوار باشد.

یا: «و اظهار حقیقت، حتی اگر سنگین آید.»

۴. معنای مفهومی در بافت دعا

امام(ع) از خدا می‌خواهد:

قدرت بر صداقت بی‌مصلحت‌اندیشی غیراخلاقی؛

شجاعت تحمل پیامدهای گفتن حقیقت، وقتی منفعت یا ترس مانع می‌شود؛

و تشخیص اینکه چه چیزی «حق» است، نه صرفاً چیزی که مقبول عامه یا خوشایند اکثریت است.

۵. پشتوانه قرآنی

نساء، ۱۳۵: کونوا قَوّامینَ بالقِسطِ شُهَداءَ لله ولو على أنفسکم أو الوالدین والأقربین — قیام‌کنندگان به عدالت باشید، حتی اگر علیه خودتان یا نزدیکانتان باشد.

احزاب، ۷۰: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا — ای مؤمنان، از خدا پروا کنید و سخن استوار بگویید.

۶. روایات

پیامبر(ص)

أفضلُ الجهادِ کلمهُ حقٍّ عندَ سلطانٍ جائر — برترین جهاد، گفتن سخن حق نزد حاکم ستمگر است.

 

امام علی(ع)

لا تَستَوحِشوا فی طَریقِ الهُدى لِقلّهِ أهلِه — از کم بودن اهل حق، در گفتن و پیمودنش دچار وحشت نشوید.

۷. برداشت اخلاقی–عرفانی

اخلاقی: صداقت در لحظه‌های سنگین، ستون اعتماد اجتماعی و اصلاح ساختارهاست. نگفتن حق، راه را برای باطل باز می‌کند.

عرفانی: گفتن حق حتی وقتی نفس می‌ترسد، شکلی از فنا در حق است؛ یعنی بنده، رضای خدا را بر رضایت نفس ترجیح می‌دهد.

۸. جمع‌بندی پژوهشی

کلیدواژه: صداقت شجاعانه.

پیام: حق‌گویی، معیار سلامت فردی و اجتماعی، مساوی با جهاد اکبر در زبان.

جایگاه در دعا: بعد از فرازهای صلح‌جویانه و مداراگر، این فراز تعادلی ایجاد می‌کند که مدارا هرگز به قیمت کتمان حق نباشد.

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی جابری‌زاده انصاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *