لزوم الفت بین مؤمنین

اشتراک گذاری مطلب:

لینک کوتاه مطلب:

کد خبر: 44686

تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ، ۱۴۰۴

لزوم الفت بین مؤمنین

بسم الله الرحمن الرحیم
لزوم الفت بین مؤمنین
امام محمد باقر (علیه السلام):
فَرَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأً أَلَّفَ بَیْنَ وَلِیَّیْنِ لَنَا یَا مَعْشَرَ اَلْمُؤْمِنِینَ تَأَلَّفُوا وَ تَعَاطَفُوا.
پس خدا رحمت کند مردى را که میان دو تن از دوستانِ ما الفت اندازد، اى گروه مؤمنین با هم انس و الفت گیرید و با هم مهربانى کنید.
الکافی , جلد۲ , صفحه۳۴۵
ترجمه مصطفوی
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی- جامع الاحادیث
—————————–
بسم الله الرحمن الرحیم
پیام سعد
ماجرای پر انقلاب و غم انگیز احد به پایان رسید. مسلمانان با آنکه در آغاز کار با یک حمله سنگین و مبارزه جوانمردانه گروهی از دلاوران مشرکین قریش را به خاک افکندند و آنان را وادار به فرار کردند اما در اثر غفلت و تخلف عده ای از سربازان طولی نکشید که اوضاع برگشت و مسلمانان غافلگیر شدند و گروه زیادی کشته دادند. اگر مقاومت شخص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و عده معدودی نبود، کار مسلمانان یکسره شده بود. اما آنها در آخر توانستند قوای خود را جمع و جور کنند و جلو شکست نهایی را بگیرند.
چیزی که بیشتر سبب شد مسلمانان روحیه خویش را ببازند، شایعه دروغی بود مبنی بر کشته شدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) ، این شایعه روحیه مسلمانان را ضعیف کرد و برعکس به مشرکین قریش جرئت و نیرو بخشید. ولی قریش همینکه فهمیدند این شایعه دروغ است و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) زنده است، همان مقدار پیروزی را مغتنم شمرده به سوی مکه حرکت کردند. مسلمانان گروهی کشته شدند و گروهی مجروح روی زمین افتاده بودند و گروه زیادی دهشتزده پراکنده شده بودند. جمعیت اندکی نیز در کنار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) باقی مانده بود. آنها که مجروح روی زمین افتاده بودند و هم آنان که پراکنده شده فرار کرده بودند، هیچ نمی دانستند عاقبت کار به کجا کشیده و آیا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) شخصا زنده است یا مرده ؟
در این میان مردی از مسلمانان فراری ، از کنار یکی از مجروحین به نام سعد بن ربیع که دوازده زخم کاری برداشته بود، عبور کرد و به او گفت :از قراری که شنیده ام پیغمبر(صلی الله علیه و آله) کشته شده است ! سعد گفت: اما خدای محمد زنده است و هرگز نمی میرد، تو چرا معطلی و از دین خود دفاع نمی کنی ؟ وظیفه ما دفاع از شخص محمد نبود که وقتی کشته شد موضوع منتفی شده باشد، ما از دین خود دفاع کردیم و این موضوع همیشه باقی است . از آن سوی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که اصحاب خود را یاری می کرد، ببیند کی زنده است و کی مرده ؟ کی جراحتش قابل معالجه است و کی نیست ؟ فرموده چه کسی داوطلب می شود اطلاع صحیحی از سعد بن ربیع برای من بیاورد؟. یکی از انصار گفت : من حاضرم .
مرد انصاری رفت و سعد را در میان کشتگان یافت ، اما هنوز رمقی از حیات در او بود، به او گفت : پیغمبر مرا فرستاده خبر تو را برایش ببرم که زنده ای یا مرده ؟ سعد گفت : سلام مرا به پیغمبر برسان و بگو، سعد از مردگان است ؛ زیرا چند لحظه بیشتر از زندگی او باقی نمانده است ! و بگو سعد گفت :خداوند به تو بهترین پاداش ها که سزاوار یک پیغمبر است بدهد. آنگاه گفت ، این پیام را هم از طرف من به انصار و یاران پیغمبر ابلاغ کن ، بگو سعد می گوید: عذری نزد خدا نخواهید داشت اگر به پیغمبر شما آسیبی برسد و شما جان در بدن داشته باشید. هنوز مرد انصاری از کنار سعد بن ربیع دور نشده بود که سعد جان به جان آفرین تسلیم کرد.
داستان راستان / استاد شهید مطهری
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *