قسمت اول
در نظام آموزش و پرورش ایران، عبارت «عدالت آموزشی» همواره به عنوان شعار اصلی و هدف آرمانی مطرح بوده است.
اما آنچه در میدان عمل رخ داده روایتی متفاوت از اسناد بالادستی ارائه میدهد. شکاف عمیق بین آنچه بر کاغذ نوشته شده و آنچه معلمان در کلاسهای درس تجربه میکنند پرده از واقعیتی تلخ برمیدارد.
این گزارش بر آن است تا با نگاهی میدانی و با استناد به پژوهشهای انجام شده، نشان دهد که تحقق عدالت آموزشی پیش از هر چیز نیازمند توجه به سه عنصر کلیدی است:منزلت اجتماعی معلم، امنیت شغلی فرهنگیان و معیشت پایدار آنان.
عدالت آموزشی از نگاه کارشناسان
عدالت آموزشی مفهومی فراتر از ساختمان مدرسه و نیمکت و تخته سیاه است.این مفهوم به معنای تضمین دسترسی عادلانه همه دانشآموزان به آموزش باکیفیت، صرف نظر از موقعیت اقتصادی، جایگاه اجتماعی و محل زندگی آنان است.
یک کارشناس آموزشی در این زمینه میگوید :
« عدالت آموزشی را باید بستر ساز عدالت اجتماعی دانست.
اگر نظام آموزشی نتواند به درستی این عدالت را برقرار کند شاهد گسترش شکاف طبقاتی و افزایش نارضایتیهای اجتماعی خواهیم بود.»
رتبهبندی معلمان؛آزمونی ناتمام
طرح رتبهبندی معلمان که با هدف ارتقای موقعیت حرفهای و معیشتی فرهنگیان طراحی شد در عمل با چالشهای متعددی روبرو شده است.
این طرح که معلمان را در پنج رتبه دستهبندی میکند، وعده بهبود شرایط مالی و ارتقای جایگاه اجتماعی را داده بود.
اما اجرای این طرح با موانع جدی مواجه شد:
پرداختهای معوقه و تأخیرهای طولانی در اجرای طرح.
معیارهای نامشخص ارزیابی و سختگیریهای بیمورد.
نبود شفافیت کافی در روند اجرایی
نابرابری ؛ مانع عدالت
اختلاف فاحش در پرداختها بین معلمان رسمی و پیمانی، نه تنها انگیزه فرهنگیان را کاهش داده بلکه اعتماد عمومی به نظام آموزش و پرورش را نیز مخدوش کرده است.
این نابرابری خود نشانهای از بیعدالتی ساختاری در بدنه آموزشی کشور است.
پایان قسمت اول .ادامه دارد…
️عبدالحمید گلافشان




