یادداشت خبرنگار
عدالت آموزشی و چالش رتبهبندی معلمان
قسمت دوم و پایانی
معلمان مناطق محروم؛ فراموششدگان عرصه آموزش
واقعیتهایی که معلمان در مناطق محروم و مرزی با آن روبرو هستند تصویری گویا از ناعدالتی آموزشی ترسیم میکند.
این فرهنگیان با کمترین امکانات رفاهی و بیشترین فشارهای اقتصادی نقش حیاتی خود را در تحقق عدالت آموزشی ایفا میکنند.
پژوهشهای میدانی از مشکلات متعدد معلمان در این مناطق حکایت دارد:
توزیع ناعادلانه امکانات آموزشی، کمبود بودجه، فضای آموزشی نامناسب و تقسیمبندی نادرست معلمان از جمله این چالشهاست.
بازنشستگان فرهنگی؛ چهرههای فراموش شده عدالت
محرومیت از رتبهبندی
بازنشستگان آموزشی که پیش از اجرای کامل طرح رتبهبندی بازنشسته شدهاند از مزایای این طرح محروم ماندهاند.
این در حالی است که بسیاری از آنان سالها در نظام تعلیم و تربیت خدمت کردهاند.
قانون همسانسازی حقوق
بر اساس مصوبه مجلس قرار بود:
اختلاف حقوق بازنشستگان و شاغلان حداکثر ۱۰ درصد باشد.
این قانون تا سال ۱۴۰۰ به طور کامل اجرایی شود.
بازنشستگان سال ۱۳۹۹ نیز تحت پوشش قرار گیرند.
چالشهای پیشرو
کمبود اعتبار :
دولت برای اجرای کامل قانون با کسری اعتبار ۵-۶ هزار میلیارد تومانی مواجه است.
تأخیر در اجرا:
این قانون تاکنون به طور کامل محقق نشده است.
یافتههای پژوهشی؛ نشانههای محرومیت
بر اساس بررسیهای انجام شده مهمترین عوامل ایجاد عدالت آموزشی در مقطع ابتدایی شامل موارد زیر است:
وجود مدارس دولتی با پوشش رایگان.
دسترسی به منابع و امکانات آموزشی اولیه.
توزیع به موقع کتابهای درسی.
در مقابل موانع اصلی عدالت آموزشی از نگاه معلمان عبارتند از:
توزیع ناعادلانه امکانات آموزشی.
کمبود بودجه و فضای آموزشی کافی.
سیاستگذاریهای نامناسب و متمرکز.
برای دستیابی به عدالت آموزشی واقعی راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
بازنگری در سیستم پرداخت حقوق و توزیع عادلانه بودجه.
توجه به نظرات و پیشنهادهای معلمان در طراحی سیاستها.
شفافیت در اجرای طرح رتبهبندی و پرداخت به موقع حقوق.
توجه به نیازهای ویژه مناطق مختلف کشور.
حمایت ویژه از معلمان مناطق محروم و مرزی.
اجرای کامل قانون همسانسازی برای بازنشستگان.
تحقق عدالت بین نسلهای مختلف معلمان
به باور نویسنده تحقق عدالت آموزشی نیازمند عزمی ملی و برخوردی جدی با مشکلات معیشتی معلمان است.
طرح رتبهبندی اگرچه گام مثبتی در جهت بهبودوضعیت معلمان محسوب میشود اما به تنهایی کافی نیست.
آنچه امروز ضروری مینماید توجه عملی به مشکلات معلمان و ایجاد تغییرات اساسی در نظام پرداخت است.
باید پذیرفت که معلمان سرمایههای اصلی نظام آموزشی هستند و توجه به معیشت آنان درواقع سرمایه گذاری برای آینده آموزش کشور است.
اجرای ناقص طرحهای آموزشی و تأخیر در پرداختها نه تنها انگیزه معلمان را کاهش داده بلکه اعتماد عمومی به نظام آموزش و پرورش را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
زمان آن فرا رسیده که به جای شعارهای زیبا با برنامهریزی دقیق و اجرای به موقع طرحها عدالت آموزشی را از آرمان به واقعیت تبدیل کنیم.
️ عبدالحمید گلافشان





